سرآغاز
با یاد دوست که هرچه داریم، همه با هم از آن اوست
آمدهایم تا باشیم. تا بودنمان را نشان دهیم. تا تواناییمان دستکم برای خودمان آشکار شود. تواناییمان را میخواهیم با داناییمان بیامیزیم. گرد آمدهایم تا همدیگر را یاری دهیم، بر ایرادات خود آگاه شده و ایرادات دوستانمان را گوشزد کنیم. به جای آنکه بر ایرادات و نواقص هم بخندیم، با یاری هم در برطرف کردنشان، با هم شادمانه بخندیم. و به جای آنکه دست بر شانه دیگری گذارده و او را پایین بکشیم، نردبانی شویم برای یکدیگر. دست یاری هم را بفشاریم و با هم بالا برویم. به همین سادگی. شدنی است. باور ندارید؟ پس باشید و بنگرید. اصلا چرا از دور نظارهگر بودن؟ بیایید درون گود. بسم الله! یاریتان را میخواهیم. به امید شماست که این پنجره را گشودهایم. پنجرهای برای نوشتههای دانشجویان دانشگاه سبز آمل. از پژوهشگری گرفته تا علوم ارتباطات و از حسابداری گرفته تا مدیریت و متالوژی. و موضوعات هم از دلنوشته و شعر و داستان گرفته تا مقالات علمی و نتایج پژوهشهای کلاسی، از خاطرات و خطرات تا سفرنامهها و تصاویر و عکسها و... . فقط قرار است با هم بنویسیم و تمرین کنیم. گفتیم اینجا همچون پلی است برای ورود به دنیای نویسندگی. نگفتیم؟ گوشه بالای وبلاگ را بنگرید. درست است. همان. و هر کداممان که نوشتیم، منتظر نظرات و پیشنهادات دوستانمان میمانیم تا نقاط قوت و ضعفمان را آشکار کنند. و ما نیز برای آنها چنین خواهیم کرد. رسالت ما جز این نیست.
قرار بود به جز این وبلاگ، روزنامه دیواریای هم راهاندازی کنیم. شنیدیم دوستان دیگری که سال گذشته نیز زحمت انتشار روزنامه دانشگاه را بر عهده داشتند، این بار نیز مصمماند به انتشار شمارههای بعدی آن. پس از مشورت با ریاست دانشگاه و آگاهی از این موضوع، ترجیح دادیم دوبارهکاری کنیم و این مهم را بر دوش همایشان بگذاریم. از اینرو همه دانشجویانی که علاقمند به همکاری با روزنامه بودند میتوانند مطالب و نوشتههای خود را در اختیار دوستان نشریه مذکور (همچون آقای رضا حسینی) بگذارند و در این راه، همراه و همیار ایشان باشند. برای همکاران این نشریه آرزوی بهروزی و سربلندی داریم.