...روستای کل نو در قسمت شمال غربی مرزنآباد است. مسیر این روستا از جاده کندوان به سوی مرزن آباد می باشد و از آنجا که باز جاده ای پرپیچ و خم است، به سوی شمال غربی می رویم و بعد از یکی دو روستا به روستای سرسبز و دیدنی کل نو می رسیم. اصلیت افراد این روستا از کردهای کرمانشاه می باشد که...
...در همین لحظه من هم با صدای لرزان حمید از خواب پریدم که مثل بید به خود می لرزید قضیه را جویا شدم گفتند یه سایه کنار یکی از خیمه ها دیده اند که صدایی می داده شبیه انسان. خلاصه هر کسی از چیزی که دیده بود حرفی می زد سریع موتورها را روشن کردیم و از نور چراغ ها برای روشن نمودن فضا استفاده کردیم...
...ازآثار زیبا و با ارزش آن می توان به پاشنه در سنگی که با چه توجهی ساخته شده و قدمتی پیش از تاریخ داشــته ظروف سفالی عصــــرآهن و مخزهای استــامپی که می توان آن را بیانگر قوانین و مقررات منظم آن دوره به حساب آورد. طریقه ساختن ظروف سفالی و رنگ داغدار آن، سرتبرها، میله های فلزی که احتمال به میله های بافتنی است و قدمتی که به هزاره قبل از میلاد بر می گشت. دوک های سفالی که قدمتی به قبل میلاد داشته نشانی از زندگی و امید به بهتر زندگی کردن و پیشرفت دارد...
...نکته قابل توجه این است که نقوش ضرب روی سکه هایی که مربوط به دوره قبل از اسلام هستند بیشتر شامل: عکس پادشاهان و نقوش طبیعی و اشکال هندسی و... است اما سکه هایی که مربوط به بعد از اسلام هستند، مثلا دوره های، عباسیان، المقتدر، هارون الرشید، خلیفه المجدالله، الراضی بالله، مامون، المعتمد، المکفی الله، مسعود، محمود، ابوالحارث، نوح بن نصر، اسماعیل و...ضرب شده از نوشته هایی با خطوط عربی و پهلوی هستند...
...از نکات جالب دیگر این سفر برخورد با زنی بود که در سن 36 سالگی دارای 9 فرزندبود. وقتی می پرسیم که چرا؟ جواب می داد می خواهم بچه هایم جفت باشند یعنی اگر 5 تا دختر دارم 5 تا پسر هم داشته باشم و جالب این که در همین روستا وقتی می پرسیم چند تا بچه دارید دختران را جزء آمار به شمار نمی آورند...
...بعد از امامزاده قصد رفتن به شوش دانیال رو داشتیم. و یکی از بچه ها یک دفعه گفت از امامزاده رد شدیم. و پسر دایی مادرم گفت: بریم شوش و ما قبول نکردیم و اون با عصبانیت دور زد. و ما 200 متر بیشتر نرفتیم که نمیدانم چه اتفاقی افتاد که تصادف کردیم...
...یکی از معروفترین غارآبی که در ایران وجود دارد غار علی صدر است که در استان همدان واقع شده که همتای آن در شهرستان پاوه (کرمانشاه) بنام غار غوری قلعه وجود دارد. ما به درون غار که هوای بسیار خنکی داشت رفتیم که در آنجا یک قایق پایی در جلو و چند قایق دیگر که با طناب هایی ضخیم به یکدیگر متصل شده بودند و به جلو کشیده می شدند را مشاهده کردیم...
...افرادي بودند كه به صورت ساده امورات زندگي شان را مي گذرانيدند و از جمله راه هاي امرار معاش آن ها توسط چوب هاي خشك جنگلي بوده كه از قاطر و اسب به روستا كشانده مي شده است. افرادي ديگر مي آمدند و اين چوب خشك را از آن ها مي خريدند و پول آن ها را به آنان مي دادند و آن ها براي خرج و مخارج خود مجبور بودند به شهر بروند و آن هم با هزار سختي و مشكل....
...مردم و زنان همه لباسهاي محلي بوشيده بودند و بنا به سنت خود در حال تفريح بودند كه هر كدام با خانواده هاي خود در گوشه اي آهنگ كردي زده و دست در دست هم زن و مرد در حال پاي كوبي و عده اي در حال بازيهاي مرسوم در آنجا سرگرم بودند...
...در این صحنه شاه ساسانی به حالت ایستاده با بدنی تمام رخ در مرکز صحنه نقش شده که دست چپ را به روی قبضه شمشیر گذاشته و دست راست دستمالی را از اهورا مزدا می گیرد شاه ساسانی دارای چشمانی بزرگ و ابروهای برجسته است، ریش او بلند و موهایش بر روی شانه ها افتاده است...
شهر آمل اولین شهر استان مازندران از نظر جاذبه های فرهنگی و توریستی که اجرای تورهای یک روزه در ان علاقه مندان بیشماری دارد تعدادی از این اثار به انضمام توضیحات ان را در ذیل ذکر می نمایم:
...دقیقا نمی توانم توضیح دهم چه حالی داشتیم حدود 10 ساعت در آن وضعیت ماندیم دیگر امید خود را از دست داده بودیم «حتی بزرگترها شهادتین خود را نیز خوانده بودند. وضعیتی برایمان پیش آمده بود که از هر چه برف بود بیزار شدیم....
...آه چه مسافری هستم من مسافران دیگر را میبینم که در سکوت خود فرو رفته اند از پنجره بیرون را نگاه میکردم به خود می گفتم که ای دانشجو ای منوچهر این چه دنیای عجیبی است. بگذریم. من مسافرم مسافری که سوی آمل میرود... اتوبوس بعد از ساعتی به سنندج رسید...
...در این نواحی رسم بوده که بالای قبر سنگی عمودی کار گذاشته و روی ان صحنه های از زندگی فرد متوفی را حجاری می کردند و افراد متوفی شکارچی بوده. روی سنگ قبر عمودی و تصاویری از اسلحه شکار حک می کرداند....
...به شوش رسیدیم و از مزار دانیال نبی نیز دیدن و زیارت کردیم و عکس نیز گرفتیم و دوباره سوار اتوبوس شدیم در راه بچه ها خیلی تشنه بودند آقای راننده برایمان آب پیدا کرد اما داخل ظرف پلاستیکی بود ولی چون بوی بنزین می داد...
...به هر حال هر طوری که بود کمی خوابیدیم و ساعت دو و نیم، سه صبح دوباره راه افتادیم. بعد یکسره به راهمان ادامه دادیم تا رسیدیم به بجنورد و مقابل یک پارک توقف کردیم برای صبحانه. صبحانه را نیز خوردیم و راه افتادیم تا اینکه به مشهد رسیدیم...
...خیلی منطقه غریبی بود حتی من که با خانوادهام آنجا بودم احساس غریبی و کمی ترس داشتم اگر کسی در آن منطقه مریض میشد و یا وسیلهاش خراب میشد باید کلی صبر میکرد تا ماشینی از آنجا عبور کند و به آنها کمک کند چون رفت و آمد ماشین در آن مسیر کم بود...
We got ready ourselves to going outing pilgrimage to Mashad at summer 2008. We left home at 4. We stop for petrol. We ate supper at 11 o'clock at Minoudasht. We rode to go. We reached to Ashkhane and slept at midnight 1 o'clock
وقتی به خانه ی یکی از دوستانم در امل رفتم به قدری از من مهمان نوازی کردند که احساس می کردم که یکی از اعضای خانواده ی انها هستم. من در حین درس خواندنم به بعضی از جاهای دیدنی شهر امل رفتم که برای من محیط انجا خیلی جالب و جذاب بود. برای مثال...
در دو طرف ساحل باغهایی است که آثار شهر قدیمی یا پایتخت اتابکان در میان آنها دیده می شود. از همانجا قلعه فلک الافلاک این نمای با شکوه و زیبا و تاریخی که از آثار باستانی به شمار می رود به چشم می خورد، در مجاور قلعه دانشکده ای تاسیس شده است...
به سمت مقبره ی فردوسی رفتیم که کنده کاری های زیبایی بر روی دیوار که همچون تابلوهای مجسمه سازی شده بود روبه رو شدیم که منظره پیکار رستم و قیام کاوه آهنگر در برابر ضحاک و تصویر انوشیروان ساسانی را نشان می داد...
این وبلاگ، زمینه ای است برای نوشتن و خوانده شدن اولین تجربه های نویسندگی دانشجویان دانشگاه سبز آمل. رویدادها و اخبار، مقالات علمی، داستان کوتاه و شعر، معرفی و نقد فیلم و کتاب، گزارش و... خلاصه همه و همه نوشته های دانشجویی در این وبلاگ منتشر خواهد شد. در واقع اینجا پلی است برای ورود به دنیای نویسندگی و رسانه ها. برای یاری دوستان تان، نظر، پیشنهاد و انتقادتان را برای متن و مطلبی که می خوانید، بنویسید تا راهنمای مطالب آینده شان باشد. پیشاپیش همه نویسندگان این وبلاگ از شما سپاسگزاری می کنند.